سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از غفلت بپرهیزید که از تباهی حسّ است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2
بازدید دیروز :1
کل بازدید :30793
تعداد کل یاداشته ها : 15
103/2/28
5:10 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
حسن آرام[0]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
شهریور 89[9]
لوگوی دوستان
 

مسأله عقیده به ظهور مصلحى جهانى در پایان دنیا امرى عمومى و همگانى است، و اختصاص به هیچ قوم و ملّتى ندارد. سر منشأ این اعتقاد کهن و ریشه دار، علاوه بر اشتیاق درونى و میل باطنى هر انسان ـ که به طور طبیعى خواهان حکومت حقّ و عدل، و برقرارى نظام صلح و امنیّت در سرتاسر جهان است ـ نویدهاى بى شائبه پیامبران الهى در طول تاریخ بشریّت به مردم مؤمن و آزادى خواه جهان است. تمام پیامبران بزرگ الهى در دوران مأموریّت الهى خود به عنوان جزیى از رسالت خویش به مردم وعده داده اند که در آخر الزمان و در پایان روزگار، یک مصلح بزرگ جهانى ظهور خواهد نمود و مردمان جهان را از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بى دینى و بى عدالتى را در تمام جهان ریشه کن خواهد ساخت و سراسر جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. سیرى کوتاه در افکار و عقاید ملل مختلف جهان مانند: مصر باستان، هند، چین، ایران و یونان و نگرش به افسانه هاى دیگر اقوام مختلف بشرى، این حقیقت را به خوبى روشن و مسلّم مى سازد که همه اقوام مختلف جهان با آن همه اختلاف آرا، عقاید و اندیشه‌هاى متضادّى که با یکدیگر دارند، در انتظار مصلح موعود جهانى، بسر مى برند.

اکنون همه ادیان راجع به امام مهدی علیه السلام پیش بینی‏ می‏کنند که عدل کامل ، صلح کامل ، رفاه کامل ، سلامت کامل و امنیت کامل‏ برقرار خواهد شد ، همان پیش بینی تکامل تاریخ و تکامل بشریت است ، یعنی زندگی بشر در آینده منتهی می‏شود به عالیترین و کاملترین زندگیها که‏ از جمله آثاری که در آن هست آشتی انسان و طبیعت است و آن این است که‏ زمین تمام معادن خود را در اختیار انسان قرار می‏دهد ، آسمان تمام برکات‏ خود را در اختیار انسان قرار می‏دهد و همه اینها خود تکامل تاریخ است. از این رو اعتقاد به آخرالزمان و ظهور منجی و اصلاح‏گر توانمند و بزرگ جهانی از آرمان‏های مشترک تمام ادیان و مذاهب زنده دنیا به شمار می‏رود.

هندوئیسم و اندیشه انتظار

پیروان هندوئیسم مانند دیگر ادیان در اصل قیام نجات بخش انسان‏ها هیچ تردیدی روا نمی‏دارند و در کتاب‏های گوناگون خود با صراحت از آن سخن به میان می‏آورند. در کتاب جوک ـ یکی از کتب هندیان ـ در رابطه با ویژگی‏های مصلح چنین آمده است: «سر انجام دنیا به کسی برمی‏گردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد. » و در جای دیگر «شاکمونی» پیامبر هندوها در کتاب خود نسبت منجی را به سید خلایق می‏رساند و ثمره قیام وی را خاطر نشان می‏سازد: «پادشاهی دنیا به فرزند سید خلایق دو جهان کشن بزرگوار تمام شود.

او کسی باشد که بر کوه‏های مشرق و مغرب دنیا حکم براند و بر ابرها سوار شود و دین خدا یک دین شود و دین خدا زنده گردد. » یا آن که هدایت انسان‏ها را از ویژگی حکومت وی دانسته و در کتاب «دداتک» این گونه می‏آورد: «دست حق در آید و جانشین آخر ممتاطا ظهور کند و مشرق و مغرب عالم را بگیرد و همه‏جا خلایق را هدایت کند. » اما جالب آن‏جا است که هندوئیسم اگر چه به رفق، مدارا، فردگرایی و گریز از اجتماع مشهور است، اما در رابطه با قیام آخر الزمان، از واژه‏هایی همچون شمشیر، هلاکت شریران و... سود می‏برد. هندوها رهبر آخرالزمان را با نام کلکی و یکی از جلوه‏های دهگانه خدای حفظ کننده (ویشنو Vishnu    ) می‏دانند و وی را این گونه ترسیم می‏کنند: «این مظهر ویشنو در انقضای کلی یا عصر آهن سوار بر اسبی سفید، در حالی که شمشیر برهنه درخشانی به صورت ستاره دنباله‏دار در دست دارد، ظاهر می‏شود و شریران را هلاک می‏سازد و خلقت را از نو تجدید و پاکی را رجعت می‏دهد.

این مظهر دهم در انتهای عالم ظهور خواهد کرد، اوپانیشاد، ص737.» اما آنچه مهم است آن است که هندوئیسم به همین میزان پیشگویی بسنده کرده، به هیچ عنوان در صدد مغلوب سازی اندیشه‏های رقیب برنیامده، از هندوئیسم یک اندیشه غالب و پیروز نمی‏سازد و آن را به صورت دینی جهان شمول که طاقتِ بر دوش کشیدن حکومت جهانی را دارد، معرفی نمی‏کند. در کتاب باسک از کتب مقدسه هندیان چنین آمده: "دو دنیا تمام شود به پادشاهی عادلی در آخر زمان که پیشوای ملائک و پریان و آدمیان باشد و حق و راستی با او باشد و آنچه در دریاها و زمین‌ها و از آسمانها پنهان باشد همه را بدست آورد و ... در کتاب وشن حوک درباره عاقبت جهان می‌خوانیم: "سرانجام دنیا به کسی برگردد که خدا را دوست دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد." در کتب دیگر هندیان از جمله دارتک دیده با تکیل شابو سرگان جلوه‌هایی از این موعود جهانی را می‌بینیم.

زرتشتیان و اندیشه انتظار

ایرانیان باستان معتقد بودند که: «گرزا سپه» قهرمان تاریخى آنان زنده است و در «کابل» خوابیده، و صد هزار فرشته او را پاسبانى مى کنند تا روزى که بیدار شود و قیام کند و جهان را اصلاح نماید. گروهى دیگر از ایرانیان مى پنداشتند که: «کیخسرو» پس از تنظیم کشور و استوار ساختن شالوده فرمانروایى، دیهیم پادشاهى به فرزند خود داد و به کوهستان رفت و در آنجا آرمیده تا روزى ظاهر شود و اهریمنان را از گیتى براند. در هزاره گرایی زردشتیان، انتظار ظهور سه منجی از نسل زردشت مطرح است. این اصلاح طلبان، یکی پس از دیگری جهان را پر از داد خواهند کرد. هوشیدر، هزار سال پس از زردشت، هوشیدر ماه دو هزار سال پس از وی و سوشیانس سه هزار سال پس از صاحب اوستا خواهد آمد و با ظهور او جهان پایان خواهد یافت.

جاماسب حکیم در کتاب جاماسب‏نامه، به نقل از زردشت جزئیات ظهور سوشیانس را می‏آورد: «مردی بیرون آید از زمین تازیان، بر آیین جد خویش با سپاه بسیار روی به ایران نهد و آبادانی کند و زمین را پر از داد کند. سوشیانس «نجات دهنده بزرگ» دین را به جهان رواج دهد، فقر و گرسنگی را ریشه کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فکر، هم گفتار و هم کردار گرداند. » زرتشت در جای دیگر فرموده است:" هنگامیکه سزای این گناهکاران فرا رسد پس آنگاه ای مزدا کشور ترا بهمن در پایان برپا کند خواستاریم از آنانی باشیم که زندگی تازه کنند آری آنگاه به کامیابی جهان دروغ را شکست از پی‌رسد. "( اوستا بخش گاتها صفحه 34 نسخه ترجمه آقای پور داوود.)

چنانچه از این پیشگویی بدست می آید سرانجام جهان بدست فردی به نام بهمن ، که در فرهنگ دینی زرتشتیان مظهر قدرت و توانایی خداوند است- از آلودگی پاک خواهد شد. مجرمان به مجازات خود می‌رسند و دروغ و نادرستی شکست خورده رخت از جهان برمی‌بندد و خلاصه در یک کلام نظام الهی در زمین برپا می‌شود. در پایان نیز می‌بینیم که زرتشت نیز خود از خداوند درخواست حضور در آن دوره نورانی را می‌نماید.این آینده درخشان در قسمتی دیگر از سخنان زرتشت با تکیه روی موضوع انتظار و نیز برپایی نظام الهی مورد تاکید قرار گرفته آنجا که آمده است:" کی ای مزدا بامداد روز فراز آید جهان دین راستین فراگیرد کیانند آنان که بهمن به یاریشان خواهد آمد."( مدرک پیشین صفحه 98).

در کتاب زند از کتب مقدسه زردشتیان درباره عاقبت جهان به این صورت بحث شده است: "آنگاه از طرف اهورا افراد به ایزدان یاری‌ می‌رسد، پیروزی بزرگ از آن ایزدان می‌شود و اهریمنان را منقرض می‌سازند. بعد از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان، به سعادت اصلی خود رسیده، بنی آدم بر تخت نیکبختی خواهند نشست ..." در کتاب زند و هومن لیسن از ظهور سوشیانس (نجات دهنده بزرگ جهان) خبر داده است: "نشانه‌های شگفت‌انگیزی در آسمان پدید آید که به ظهور منجی دلالت می‌کند و فرشتگان از شرق و غرب به فرمان او فرستاده می‌شوند و به همه دنیا پیام می‌فرستد."اعتقاد به ظهور سوشیانس در میان ملت ایران باستان آن قدر ریشه‌دار است که در جنگ قادسیه پس از شکست‌های پی‌درپی ایرانیان یزدگرد سوم، رو به کاخ پرشکوه مدائن می‌کند و می‌گوید: "درود بر تو باد. من اکنون از تو روی بر می‌تابم تا آنگاه که با یکی از فرزندان خود که هنوز زمان ظهور آن فرا نرسیده است بسوی تو باز گردم." (جاماسب نامه صفحه 121 و 122).

در یکی از کتاب‏های مذهبی زردشتیان این گونه می‏خوانیم: «لشکر اهریمنان با ایزدان دائم در روی خاکدان محاربه و کشمکش دارند و غالبا پیروزی با اهریمنان باشد. آن گاه پیروزی بزرگ از طرف ایزدان می‏شود و اهریمنان را منقرض می‏سازند و بعد از پیروزی ایزدان و برانداختن تبار اهریمنان، عالم کیهان به سعادت اصلی خود رسیده، بنی آدم بر تخت نیک بختی خواهد نشست. » همان گونه که پیداست، در آیین زردشت اگر چه سوشیانس را از تبار زردشت می‏داند، اما در حکایتی غیر متعصبانه منجی را متدین به آیین جد خویش دانسته، سرزمین اعراب را آغاز گاه قیام معرفی می‏کند. در رویکرد پیروان اوستابه آخرالزمان نیز مانند هندوئیسم یک نگاه حکایت گرایانه به چشم می‏خورد. زردشتیان ضمن آن که بر نبرد خیر و شر تأکید می‏کنند، اما به روشنی مرز آن‏ها را مشخص نمی‏سازد.

اقوام و ملل دیگر نیز هرکدام معتقد به منجی و موعودی می باشند از جمله :

نژاد اسلاو بر این عقیده بودند که از مشرق زمین یک نفر برخیزد و تمام قبایل اسلاو را متّحد سازد و آنها را بر دنیا مسلّط گرداند.

نژاد ژرمن معتقد بودند که یک نفر فاتح از طوایف آنان قیام نماید و «ژرمن» را بر دنیا حاکم گرداند.

اهالى صربستان انتظار ظهور «مارکو کرالیویچ» را داشتند.

برهمائیان از دیر زمانى براین عقیده بودند که در آخر زمان «ویشنو» ظهور نماید و بر اسب سفیدى سوار شود و شمشیر آتشین بر دست گرفته و مخالفین را خواهد کشت، و تمام دنیا «برهمن» گردد و به این سعادت برسد.

ساکنان جزایر انگلستان، از چندین قرن پیش آرزومند و منتظرند که: «ارتور» روزى از جزیره «آوالون» ظهور نماید و نژاد «ساکسون» را در دنیا غالب گرداند و سعادت جهان نصیب آنها گردد.

اسن ها معتقدند که پیشوایى در آخر الزمان ظهور کرده، دروازه هاى ملکوت آسمان را براى آدمیان خواهد گشود.

سلت ها مى گویند: پس از بروز آشوبهایى در جهان، «بوریان بور ویهیم» قیام کرده، دنیا را به تصرّف خود درخواهد آورد.

اقوام اسکاندیناوى معتقدند که براى مردم دنیا بلاهایى مى رسد، جنگهاى جهانى اقوام را نابود مى سازد، آنگاه «اودین» با نیروى الهى ظهور کرده و بر همه چیره مى شود.

اقوام اروپاى مرکزى در انتظار ظهور «بوخص» مى باشند.

اقوام آمریکاى مرکزى معتقدند که: «کوتزلکوتل» نجات بخش جهان، پس از بروز حوادثى در جهان، پیروز خواهد شد.

چینى ها معتقدند که «کرشنا» ظهور کرده، جهان را نجات مى دهد. در کتاب شاکمونی از کتب معتبر و مقدس چینیان آمده است: "پادشاهی و دولت دنیا به فرزند سید خلایق و در دو جهان کشن (در لغت هندی اسم پیامبر اسلام است) تمام شود و کسی باشد که بر کوههای مشرق و مغرب عالم حکم براند و فرمان کند و بر ابرها سوار شود و ..."

قبایل «اى پوور» معتقدند که: روزى خواهد رسید که در دنیا دیگر نبردى بروز نکند و آن به سبب پادشاهى دادگر در پایان جهان است.

گروهى از مصریان که در حدود 3000 سال پیش از میلاد، در شهر «ممفیس» زندگى مى کردند، معتقد بودند که سلطانى در آخرالزمان با نیروى غیبى بر جهان مسلّط مى شود، اختلاف طبقاتى را از بین مى برد و مردم را به آرامش و آسایش مى رساند.

گروهى دیگر از مصریان باستان معتقد بودند که فرستاده خدا در آخر الزمان، در کنار خانه خدا پدیدار گشته، جهان را تسخیر مى کند.

یونانیان مى گویند: «کالویبرگ» نجات دهنده بزرگ، ظهور خواهد کرد، و جهان را نجات خواهد داد.

اگر در ادیان گذشته، حضرت محمد صلی الله علیه وآله به عنوان منجی مطرح شده، پس وجود حضرت مهدی علیه السلام چه ضرورتی دارد؟

در ابتدا باید به این نکته توجه کرد که تورات و انجیل فعلی، مجموعه ای از کتاب هایی است که به وسیله یاران حضرت موسی علیه السلام و حضرت عیسی علیه السلام به وجود آمده و در عین حال، شک نیست که قسمتی از تعلیمات انبیا و محتوای کتاب های آسمانی، در ضمن گفته های پیروانشان به این کتاب ها انتقال یافته است؛1 پس آن چه در کتاب های ادیان فعلی وجود دارد، وحی آسمانی نیست تا اعتبار و حجیت داشته باشد.

با توجه به این نکته، باید گفت که آن چه از قرآن درباره بشارت های کتاب های قبلی و اصلی - تحریف نشده - استفاده می شود و آن چه هم از لابه لای انجیل و تورات فعلی استفاده می شود، این است که بشارت به آمدن پیغمبری به نام «محمد و احمد» صلی الله علیه وآله داده اند؛ نه منجی که تمام بشریت را نجات دهد و عدالت را فراگیر و جهانی نماید که در ذیل به این مطلب اشاره می شود:

بشارت در آیات قرآن

1. «و به یاد آورید، هنگامی را که عیسی بن مریم گفت: ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم؛ در حالی که تصدیق کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده [تورات] می باشم و بشارت دهنده به رسولی که بعد از من می آید و نام او احمد است».2 این آیه می گوید که آن چه در تورات اصلی آمده، بشارت به آمدن رسولی به نام احمد است و نه منجی.

2. «آنها که از فرستاده خدا - پیامبر امی - پیروی می کنند، همان کسی که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است، مکتوب می بینند».3 از این آیه هم استفاده می شود که بشارت کتاب های قبلی، آمدن پیامبر امی بوده، نه منجی جهانی.

3. «هنگامی که از طرف خداوند، کتابی [قرآن] برای آنها آمد که موافق نشانه هایی بود که با خود داشتند و پیش از این جریان به خود نوید فتح می دادند [که با کمک او بر دشمنان منطقه ای پیروز گردند، با این همه] هنگامی که این کتاب و پیامبری را که از قبل شناخته بودند، نزد آنها آمد، به او کافر شدند. لعنت خدا بر کافران باد».4

در شأن نزول این آیه چنین می خوانیم: «یهود در کتاب های خویش دیده بودند که هجرت گاه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله بین کوه «عیر» و «احد» خواهد بود؛ لذا از سرزمین خویش بیرون آمدند و در جست وجوی سرزمین مهاجرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله پرداختند. در این میان، به کوهی به نام «حداد» در اطراف مدینه رسیدند و گفتند: حداد، همان احد است و در همان جا متفرق شدند و هر گروهی در جایی مسکن گزید.5 این نشان می دهد که در کتاب های آنها، نام حضرت محمد صلی الله علیه وآله و محل هجرتش مشخص بوده و این مشخصات، غیر از آن چیزی است که درباره منجی عالم آمده است.

بشارت در تورات و انجیل

در انجیل یوحنا چنین آمده است: «و من از پدر خواهم خواست و او تسلی دهنده دیگر، به شما خواهد داد...»؛6 همین طور، فخرالاسلام، نویسنده معروف انس الاسلام که خود یکی از کشیشان بود، جریان مفصلی دارد که نشان می دهد لفظ «فارقلیطا»، به زبان سریانی و «پریکتوس»، به زبان یونانی که در تورات و انجیل آمده، «احمد» و «محمد» است که همان پیامبر اسلام است7 و نه منجی جهانی.

 

همچنین باید گفت که اگر (بر فرض محال) چنین چیزی بوده که تحقق نیافته است؛ زیرا پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله که به اعتقاد پیروان همه ادیان و جهانیان از دنیا رفت و عدالت فراگیر جهانی به وجود نیامد؛ هر چند او دین کامل و جهانی آورد؛ ولی عدالت، جهانی نشد و تمام بشریت نجات نیافت؛ پس گذشت تاریخ، بطلان این نظر را نشان داده است؛ علاوه بر این، در همان ادیان، به طور جداگانه، بشارت به منجی جهانی داده شده است که به نمونه هایی اشاره می شود:

1. در کتاب مقدس هندوها، چنین می خوانیم: «دور دنیا تمام شود، به پادشاه عادلی در آخرالزمان که پیشوای ملائکه و پریان و آدمیان باشد؛ حق و راستی با او باشد».8 «پادشاهی دنیا، به فرزند سید خلایق [همان پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله] دو جهان، کشن بزرگوار، تمام شود. او کسی باشد که بر کوه های مشرق و مغرب دنیا حکم براند و بر ابرها سوار شود و دین خدا، یک دین شود و دین خدا زنده گردد».9

برهمائیان می گویند: «و شینو در میان مردم ظاهر گردد... او از همه کس قوی تر و نیرومندتر است... هنگام ظهور وی، خورشید و ماه، تاریک شوند و زمین خواهد لرزید».10

چینیان معتقدند که: «کریشنا ظهور کرده، جهان را نجات می دهد».11 چینی ها همچنین می گویند: «هنگامی که فساد، انحطاط و تباهی، جهان را فرا گیرد، شخص کاملی که آن را تیرتنگره (نوید دهنده) گویند، ظهور کرده، تباهی را از بین می برد و صافی را از نو برقرار می سازد».12

در کتاب های آسمانی تحریف شده انبیای گذشته، بیشتر از موعود جهانی سخن به میان آمده است. این موعود، در دین مجوس، به نام «بهرام ایستاده (قائم) و نجات دهنده»، در زبور، به نام «عفیق»، در صحف ابراهیم به نام «حاشر»، در تورات، «ماشع» و در انجیل، «مسیح الزمان» خوانده شده است.13 در کتاب های مقدس زرتشتیان چنین می خوانیم: «سوشیانت (نجات دهنده)، دین را به جهان رواج دهد؛ فقر و تنگدستی را ریشه کن سازد؛ ایزدان را از دست اهریمنان نجات دهد و مردم جهان را هم فکر، هم گفتار و هم کردار سازد».14

در زبور داوود، چنین آمده است: «قوم ها را به انصاف داوری خواهد کرد. آسمان، شادی کند و زمین، مسرور گردد. دریا غرش نماید. صحرا و هر چه در آن است، به وجد آید. آن گاه، تمام درختان، ترنم خواهند نمود به حضور خداوند؛ زیرا که [او[ می آید... ».15

در تورات، کتاب مقدس یهودیان، چنین آمده است: «مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد. گرگ با بره سکونت خواهد کرد. پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و در تمامی کره زمین مقدس، شر و فسادی نخواهد بود؛ زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد».16

 

و در انجیل متی چنین می خوانیم: «شما نیز حاضر باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان می آید». همچنین آمده است: «همچنان که برق از مشرق ساطع می شود تا به مغرب ظاهر می شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد بود».

در سخنان هیچ یک از پیامبران گذشته، بسان پیغمبر آخرالزمان، سخن از مهدی موعود و منجی بشر نرفته و تصویر جامع و کاملی از قیام، عدالت، حکومت و اوصاف شخصی آن حضرت ارائه نشده است. بخش های نقل شده از ادیان گذشته، نشان دهنده آن است که منجی جهانی، غیر از پیغمبر خاتمی است که بشارت ظهور وی در ادیان گذشته داده شده است.

برای مطالعه بیشتر، به کتاب های زیر مراجعه نمایید:

1. خورشید مغرب، محمد رضا حکیمی.

2. مجله مبلغان، شماره 34 (در مقاله نبرد انتظارها) و شماره 58 (مقاله خاتم انبیا از خاتم اوصیا می گوید).

3. مهدی، انقلابی بزرگ، ناصر مکارم شیرازی.


  
پیامهای عمومی ارسال شده